بعضا بیش از ۳۰ دقیقه صرف ویرایش و تدوین یک توئیت ناب میکنید، آنهم برای نظریهای هوشمندانه برای وادار کردن افراد جامعه به تعمق و تفکر، و یا در راه یک چالش سیاسی که بر رفتار همگانی نافذ باشد. حتی گاهی اوقات این اتلاف وقت برای توئیتی بیاهمیت در زمینه آنکه چای خود را چگونه صرف کنیم بوده است. اما این نوع گرفتاری فکری و مغزی شاید بازگو کننده واقعیت امروز جامعه است.
دیروز من حدود ساعت ۷ صبح بیدار شدم، بطری نیمه نوشیده پپسی (متعلق به شوهر کج سلیقهام) که از شب قبل باقی مانده بود را داخل ظرفشویی و یک قوطی کوکاکولا رژیمی و لذتبخش را از یخچال برداشته و باز کردم (مشاهده میکنید که من از سلیقه بسیار والایی برخوردارم). درست خواندید، ساعت ۷ صبح را نشان میداد اما شوربختانه این یک روال عادی است. یک کوکاکولای رژیمی به علاوه یک فنجان چای برنامه صبح من است، اما قبل از آنکه بخواهید غرغر کردن را شروع کنید اضافه میکنم که یک مخلوط کن درجه یک که میوهجات و پودرهای حاوی پروتئین غنی شده را در آن به صورت معجون در میآورم هم دارم و روزانه به کار میگیرم. پس، غر زدن ممنوع!
همانطور که پپسی را در ظرف شویی آشپزخانه میریختم و رایحه آن نوشیدنی شکرآلود مشامم را پر میکرد، با خود فکر کردم که اگر قرار بود این نوشیدنیهای پر از شکر را بدون آنکه نام ببرم، توصیف کنم، چه میکردم؟ آیا واقعا بدون استفاده از واژۀ «کولا» میتوانستم چنین کاری را انجام دهم؟
با توجه به این که من به همان اندازه که به گوشی هوشمند آیفون خودم معتادم، به کوکاکولای رژیمی هم اعتیاد دارم، تراوشات فکری خودم را طی توئیتی با دنیای اینترنت به اشتراک گذاشتم. چند دقیقهای نگذشته بود که فهمیدم کمدین مشهور، «جیم فِلتون» علاقه به اضافه کردن شیر به نوشدینی گازدار خود دارد (اگر حالتون دگرگون شد، من هم با شما هم عقیدهام)، و علاوه بر آن، کل جامعه توئیتر به مانند من علاقهمند بودند که چگونه طعم و مزه کوکا یا پپسی را بدون استفاده از واژه «کولا» میتوان بیان کرد. این بحث بسیار داغ و گسترده شد، تا حدی که از جنبه اهمیت و نظریه پردازی، نظرات گذشته من در مورد آنکه آقای «بوریس جانسون» (کاندیدای ریاست حزب محافظهکار انگلستان، و نخست وزیری مملکت) فرد دونپایه و نالایقی هست را به راحتی به کناری پرت کرد.
در سال ۲۰۱۰، آقای «دیوید اُ داهرتی) که کمدین برجستهای نیز هست در وصف یکی از گلایههایی که از روزگار داشت گفت چرا مردم به بحث و گفتگو در مورد مسائل سخیف، آن هم از طریق یادداشتهایی در شبکههای اجتماعی تمایل دارند. او میگفت، «چه دلیلی دارد که کسی روی توئیتر مینویسد - الان میخواهم املت درست کنم – خوب درست کن، به بقیه ما چه ربطی دارد؟ میخواهی به سازمان «ناسا» هشدار بدهیم؟»
اما آن در سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاده بود و آن زمان تصور میکردیم که گفتگوهای بیمزه در مورد زندگی روزمره بیجا و بد است. ولی خبر نداشتیم که قرار است کار به کجاهای دیگر بِکِشَد. معقولههایی از جمله: ترامپ، برگزیت، و آنکه نخست وزیر بریتانیا، خانم «تِرِزا مِی» قرار است با الهام از ترانه ماندگار گروه «آ با» به نام «ملکه رقصان» به چنین چیزی مبدل شود؟ یا چه کسی فکر میکرد که فرد نادان و دلقکی مانند «بوریس جانسون» حتی احتمال دارد به مقام نخست وزیری مملکت برسد؟ چی؟ علاقهای حتی به شنیدن این حرفها هم ندارید؟ میفهمم. در روز یکشنبه و تعطیل خود نمیخواهید هیچکدام از این خزعبلات را بشنوید و میخواهید کمی در آسایش و آرامش باشید. پس چه کار میکنید؟ همانطور که در فیلم «شانِ مُردگان» زمانی که مُردههای متحرک قرار است حملهور شوند، بهترین کار این است که «بیایید بنشینیم و یک فنجان چای ناب بنوشیم».
ما باید به نوعی از شر این مجادله تند و بیهدف بگریزیم. برای ما بریتانیاییها، بهترین راه این است که ، آگاهی ذهنی شخصی به وجود بیاوریم، آن هم کشف کردن گروهی با سلیقه و بافتهای یکسان در مورد غذا و نوشیدنی مورد علاقه خودمان در شبکههای اجتماعی است. آنگونه که من در توئیتر پیدا کردم، این گروهها غالبا مختص به انواع چای مورد پسند، شکلات و «کولاها» میشود. خواهش میکنم مرا به خاطر استفاده از واژه «کولا» فردی ابله فرض نکنید، چراکه من با این واژه قصد دارم به صورت فراگیر این نوع نوشیدنیها را خطاب کنم.
در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸، خانم «سارا میلیکان» به گونهای بحث و تبادل نظری داغ را در شبکههای اجتماعی درباره بهترین خوارکیهایی که میتوانستیم با پودینگ شکلاتی خوشمزه کارخانه «گو» درست کنیم آغاز کرد تا اخبار و سیاست روز را نادیده بگیریم. گفتمان آنکه شوهرم به اشتباه دِسِر دوطبقه نازنین مرا در یخچال گذاشت، تقریبا به اندازه بحث برگزیت بالا گرفت و حتی در برنامه رادیو بیبیسی نیوکاسل هم بازتاب پیدا کرد. آن توئیتها باعث پیدایش نوعی تغییر در من شد، هرچند، مسلما، در ابتدا با نوعی تردید با مسئله برخورد کردم. یکی از مخاطبان «راشل هاوکینز» بود، که پیشنهاد داد که من شیر را پیش از آنکه آب داغ به چای خود اضافه کنم، در فنجان خود بریزم. در همین جا از راشل به خاطر آنکه در گفتهاش تردید داشتم عذرخواهی میکنم.
به ما بارها و بارها گفته شده که اگر بخواهیم به سلامت روانی خود کمک کنیم باید زمان زیادی در مورد ناشناختهها صرف نکنیم. به ما گفته شده نگرانی در زمینه آنچه قرار است اتفاق بیافتد و یا احتمال دارد رخ بدهد، جایز نیست. به رغم آنکه به ما گفته شده که باید کمی بدبین باشیم، اما تصور بدترین شرایط آنها را از بین نمیبرد. به فرض من واقعا فکر نمیکردم که برگزیت و دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ پیروز شوند، اما این بدان معنا نیست که باید تمامی وقت خود را صرف این کابوسهای وحشتناک و عواقب آنها کنم.
امروز صبح به برنامه تلویزیونی «آندرو مار» نگاه کردم و او برنامه را با گفتن اینکه «هیچکس نمیداند که چه اتفاقاتی در دنیای سیاست قرار است رخ دهد» شروع کرد. این بزرگترین چالش زندگی با اضطراب است. من در سن ۱۷ سالگی نگران وضع ریههای خودم بودم چرا که سرفههای سخت همراه با خِلط داشتم و بسیار وحشتزده بودم. وقتی به من گفته شد این بیماری ذاتالریه بوده، برای بهترین درمان به کلاب شبانه «اسپایدرز» رفتم تا مشکلم را آنجا حل کرده و بهترین آنتیبیوتیک را آنجا تهیه کنم... این ناشناخته است که با آنها نمیتوان مقابله کرد، و ما در سرگردانی حاصل از برگزیت سالها زندگی کردهایم.
بنابراین، باید خطاب به آقای «دوید اُ داهرتی» بگویم، آیا گله گذاریهای شما نسبت به سال ۲۰۱۰ تغییر کرده است؟ آیا اکنون میتوانی درک کنی که چرا ما علاقه به گفتگو در مورد درست کردن املت در شبکههای اجتماعی داریم؟ ما فقط برای مدت کوتاهی میخواهیم جهان را به جای بهتر و آسودهتری تبدیل کنیم.
© The Independent